ی آپ محرمی
دست نوشته های یخی
به نام نامی که جز نام او نامی نیست...
ی آپ محرمی


سلام سلام!

سلام ب گرمی دیت اونایی ک تو این ایام واسه امام حسینشون سینه زدن....

سلام ب گرمی مرام اونایی ک تو این ایام مارو فراموش نکردن و دعامون کردن...

خدایی دعام کردین؟!؟؟!؟!؟ولی من همتون رو دعا کردم...........

1،2،3.....شروع میکنیم!!!

از تاسوعا شروع میکنم...!صب ساعت 7پاشدم رفتم مسجد تا ساعت 12شب رسیدم خونه!

از صب ک رفتم تو مسجد یکم مگس پروندم تا ساره بیاد!

بشمار1

2

3

13!!!!!

بلاخره ساره اومد و طبق معمول مسجد رو روسرمون خراب کردیم!

آقا ما ی بار خواستیم بچه ی خوفی بشیماااااااا ! مگه اینا میذارن!

کاملا صافو ساده و محجبه رفتم مسجد تا شب نصف بچه های مدرسه رو دیدم!

هر کدومم ی تیکه بم انداختن ک چرا حجاب کردی!

+شب هم رفتیم ی جایی با بره بکس ک باس چادر میذاشتیم.....عجقمو دیدم!

البته ندیدمشا! رفتم مطهری ک ببینمش اما ندیدم ، داشتم برمیگشتم ک یکیو از دور دیدم شبیه مائده بود.....داشتم با دقت نگا میکردم ک ببینم هس یا ن ک دیگه ازمون گذش ، یهو ساره گف : روژیـــــــــــــــــــن!!!

منو میبینی:بدشانسی فقط از پشت دیدمش

خدایا! من اعتراض دارم!خو منم دلم واسش تنگولیده بود چرا اون باس منو ببینه اما من ن؟؟؟؟؟

جالب اینجاس ک اون اومده بود همون جایی ک ما بودیم و ما رفته بودیم مطهری!!!

یعنی اون اومده بود پیش ما ولی مار فته بودیم پیش اون!!!!!!!

و

میرسیم ب عاشورا!ساعت 20دیقه ب 8 بابام بیدارم کرد ک برم مسجد  ساعت 19 دیقه ب 8 حرکت کردیم!!!!

بلاخره با هر مکافاتی بود رسیدیم  مسجد و بازم مخ بره بکسو زدم ک بریم مطهری!

ولی ایندفعه دیگه شانس نداشتم اصلا ببینمش.....

از ساعت 11 تا 4 بیرون داشتیم دور دور میزدیم ، من همیشه کتونی میپوشم و عادت ب کفش ندارم

جو منو گرف و عجب زمانی هم بیلاوارس گرف آخه!

از ساعت 11 تا 4 فرض کن من با کفش.....

پاهام همه تاول زد....و همه خونی شده بود دیگه!

و

بدبختی اینکه شام غریبان دیگه ب علت پاهام نتونستم برم....

بچه ها رفتن ولی من نرفتم...

.

.

.


تو مدرسه با بره بکس هیئت عزاداران تشکیل داده بودیم مثلا!!!فلش میفتاد نمیتونستم خوب بگیرم !


اینم عسک میز مدرسمه!!!خانم اسکافی و شیث ک کاملا مشخصه! و R بارانش کردم!

+اون تیکه ی سفیدم مثلا واسه تقلبه م تا حالا ی بارم روش چیزی ننوشتم!اصولا من ی جور دیگه کار میکنم!


.
.

.

.

.

مخاطب خاص جون من! اینو بخون:

فکرشو بکن ی شب باهم ی گوشه ای تنها باشیم

با چارتا دیوار و ی سقف جدا ازین دنیا باشیم

من باشم و تو باشی و ی جفت دلای بی قرار

فرصت خوب انتقام از لحظه های انتظار

فکرشو بکن عروسکم ب اون شب پرالتهاب

چشماتوروی هم بذار امشب ب یاد من بخواب

فکرشو بکن دستای من رو قلب تو جون بگیره

ن ساعتی باشه ک شب سر بره و تموم بشه

ن هیچکسی سربرسه ثانیه ای حروم بشه

هرگز ندیدم ب گلی لبخند زیبای تورا

هرگز نمیگیرد کسی در قلب من جای تورا

 

 

یعنی میشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟



 



نظرات شما عزیزان:

asma
ساعت13:00---9 اسفند 1391
سلام وب باحالی داری ایول همونجور ادامه بده دوباره بهم سر بزن اوکی

atena
ساعت12:15---9 آذر 1391
سلام آروشا جونم ادرس وبمو عوض کردم. بازم مثله همیشه مطالبت عالیه. بهم سربزن نظرتو بگو

یکتا
ساعت21:39---8 آذر 1391
سلام عزیزم. مرسی. خواهش میکنم )
دانم، لاکس بلاگش رو نزن اولشو بذار
بپوش من ببینم )
آهان... میگن خوبه ولی بیشتر از حد کتاب توضیح میده
آخه پولادی قبلا شوشوی من بوده بخشیدمش به حدیث ))
نه بابا...! حالا چرا علیرضا؟! پس سامان و امیر و کاوه و ... و... و... چی؟! ))
- بیکــــــــــــــــــــــــــا رین به خدا
------
+ ما هم نذری پزون داشتیم نرفتم پیش روژین. عکسات خیلی سنگینن! با دوربینه؟! منم عاشققققققققققق اسکافی ام


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده توسط زکـیـــــــــــــــــه یک شنبه 5 آذر 1391برچسب:, (20:58) |